هشدارهای رابطهای را جدی بگیرید!
هیچ رابطهای کامل نیست و فراز و نشیبها جزء جداییناپذیر آن هستند. اما گاهی اوقات، مشکلات عمیقتر میشوند و نشانههایی ظاهر میشوند که نشان میدهند رابطهتان به مرحله بحرانی رسیده است. شناخت این نشانهها اولین قدم برای حل مشکلات و نجات رابطهتان است. در این مقاله، 18 نشانه کلیدی را بررسی میکنیم که ممکن است نشان دهنده وجود بحران در رابطه شما باشند:
- ✔️
کاهش یا فقدان صمیمیت:
دیگر مثل سابق به هم نزدیک نیستید و احساس دوری میکنید. - ✔️
بحث و جدالهای مکرر:
کوچکترین مسائل هم به دعواهای بزرگ تبدیل میشوند. - ✔️
انتقادهای پیدرپی:
به جای حمایت، مدام از یکدیگر انتقاد میکنید و عیبجویی میکنید. - ✔️
عدم ارتباط موثر:
نمیتوانید به راحتی با هم صحبت کنید و حرفهای یکدیگر را نمیفهمید. - ✔️
کنارهگیری عاطفی:
احساس میکنید از نظر عاطفی از هم دور شدهاید و دیگر به هم وابستگی ندارید. - ✔️
بیاحترامی:
با یکدیگر با لحن بد صحبت میکنید و به احساسات هم اهمیت نمیدهید. - ✔️
خیانت:
چه خیانت عاطفی و چه خیانت جنسی، نشانهای جدی از وجود مشکل در رابطه است.
- ✔️
عدم اعتماد:
به یکدیگر اعتماد ندارید و مدام به هم شک میکنید. - ✔️
احساس تنهایی در رابطه:
با وجود اینکه در کنار هم هستید، احساس تنهایی و انزوا میکنید. - ✔️
فقدان حمایت:
از یکدیگر حمایت نمیکنید و در مواقع سخت به هم تکیه نمیکنید. - ✔️
عدم تمایل به حل مشکلات:
هیچکدام تلاشی برای حل مشکلات رابطه نمیکنید. - ✔️
رویابافی درباره روابط دیگر:
به روابط دیگر فکر میکنید و آرزو میکنید کاش با شخص دیگری بودید. - ✔️
صرف زمان بیشتر با دیگران:
ترجیح میدهید وقت خود را با دوستان و خانواده بگذرانید تا با همسرتان. - ✔️
پنهان کاری:
از یکدیگر چیزهایی را پنهان میکنید. - ✔️
تغییرات در رفتار جنسی:
کاهش یا افزایش میل جنسی، یا تغییرات ناگهانی در رفتار جنسی. - ✔️
احساس گیر افتادن:
احساس میکنید در این رابطه گیر افتادهاید و نمیتوانید از آن خارج شوید. - ✔️
فکر کردن به جدایی یا طلاق:
به طور جدی به جدایی یا طلاق فکر میکنید. - ✔️
عدم تلاش برای بهتر شدن رابطه:
هیچ تلاشی برای بهبود رابطه نمیکنید و منتظر معجزه هستید.
اگر تعدادی از این نشانهها را در رابطه خود مشاهده میکنید، این احتمال وجود دارد که رابطهتان در بحران باشد. باید این نشانهها را جدی بگیرید و برای حل مشکلات رابطه خود اقدام کنید.
18 نشانه که رابطهتان به بحران رسیده است
1. کاهش چشمگیر صمیمیت و نزدیکی
دیگر مثل سابق تمایلی به گذراندن وقت با هم ندارید. آغوشها، بوسهها و لمسهای عاشقانه به حداقل رسیده و جای خود را به سکوت و بیتفاوتی دادهاند.
احساس میکنید بین شما یک دیوار نامرئی کشیده شده است و نمیتوانید به راحتی به یکدیگر نزدیک شوید. صحبت کردن در مورد مسائل شخصی و احساسات برایتان دشوار شده و ترجیح میدهید از این کار خودداری کنید. کیفیت روابط جنسی شما نیز به طور قابل توجهی افت کرده است و دیگر از آن لذت نمیبرید. احساس تنهایی و انزوا در کنار شریک زندگیتان دارید. صمیمیت عاطفی و فیزیکی هر دو کاهش یافته اند. حتی با وجود بودن در یک مکان، احساس دوری می کنید.
2. افزایش چشمگیر بحث و جدل
بحث و جدلها به طور فزایندهای بیشتر و شدیدتر شدهاند. حتی مسائل کوچک و بیاهمیت هم میتوانند منجر به درگیریهای بزرگ شوند. دیگر نمیتوانید به راحتی با یکدیگر گفتگو کنید و همیشه احساس میکنید که در حال جنگیدن هستید. بحثها معمولاً بینتیجه میمانند و هر دوی شما با احساس خشم و ناراحتی به پایان میرسید. احترام متقابل در بحثها از بین رفته و ممکن است از کلمات توهینآمیز و تحقیرآمیز استفاده کنید. دائماً در حال انتقاد و سرزنش یکدیگر هستید. به جای حل مسئله، به دنبال مقصر می گردید. حتی یک گفتگوی ساده هم میتواند به یک مشاجره تبدیل شود.
3. بیاعتمادی و شک
اعتماد بین شما از بین رفته و دائماً به یکدیگر شک دارید. ممکن است به تلفن همراه، ایمیلها و شبکههای اجتماعی شریک زندگیتان سرک بکشید. به حرفهای یکدیگر باور ندارید و فکر میکنید که در حال دروغ گفتن یا پنهان کردن چیزی هستید. حتی در مورد مسائل کوچک و بیاهمیت هم به یکدیگر شک دارید. احساس میکنید که شریک زندگیتان در حال خیانت به شما است (چه عاطفی و چه فیزیکی). گذشتهی شریک زندگیتان دائماً شما را آزار میدهد. کنترل و چک کردن مداوم رفتارهای طرف مقابل. عدم وجود صداقت و شفافیت در رابطه.
4. عدم حمایت و توجه
دیگر از یکدیگر حمایت نمیکنید و به نیازهای هم توجهی ندارید. در زمانهای سخت، نمیتوانید روی شریک زندگیتان حساب کنید. به موفقیتها و دستاوردهای یکدیگر اهمیتی نمیدهید. احساس میکنید که شریک زندگیتان به شما گوش نمیدهد و به حرفهایتان توجهی ندارد. نیازهای عاطفی و روانی شما برآورده نمیشوند. حتی در مواقع بیماری و ناراحتی هم احساس تنهایی می کنید. عدم احساس همدلی و درک متقابل.
فقط به نیازهای خودتان اهمیت می دهید.
5. تخیلات فرار از رابطه
مرتباً به ترک کردن رابطه و شروع یک زندگی جدید فکر میکنید. ممکن است در مورد رابطههای دیگر و افراد جدید خیالپردازی کنید. دیگر آیندهای با شریک زندگیتان نمیبینید. به جدایی به عنوان یک راه حل فکر می کنید. در جمع دوستان و آشنایان احساس می کنید که مجرد هستید. رابطه را یک بار اضافه و سنگین می بینید. دیگر میلی به تلاش برای حفظ رابطه ندارید. به دنبال راه هایی برای فرار از وضعیت موجود هستید.
6. بیاحترامی و تحقیر
شریک زندگیتان به شما بیاحترامی میکند و شما را تحقیر میکند. ممکن است در جمع دوستان و آشنایان شما را مسخره کند یا به شما توهین کند. احساس میکنید که ارزش و احترامی برای او ندارید. رفتارهای او باعث شرمساری و خجالت شما میشود. او به حریم خصوصی شما احترام نمی گذارد. به عقاید و نظرات شما اهمیت نمی دهد. شخصیت شما را زیر سوال می برد. از نقاط ضعف شما برای آزار دادن شما استفاده می کند.
7. سکوت درمانی و دوری عاطفی
در مواقعی که ناراحت هستید، شریک زندگیتان با شما صحبت نمیکند و به شما بیتوجهی میکند. این رفتار به “سکوت درمانی” معروف است. این سکوت باعث ایجاد احساس انزوا و تنهایی در شما میشود. شما دیگر نمی دانید چطور با او ارتباط برقرار کنید. او شما را از زندگی خود حذف کرده است. دیگر هیچ گونه ارتباط عاطفی بین شما وجود ندارد. سعی می کنید از او دوری کنید تا با این رفتارها روبرو نشوید. احساس می کنید که او به شما اهمیت نمی دهد.
8. کنترل گری و حسادت
شریک زندگیتان سعی میکند شما را کنترل کند و تصمیمات شما را محدود کند. او ممکن است به دوستان و خانواده شما حسادت کند و بخواهد که ارتباط خود را با آنها قطع کنید. او میخواهد تمام وقت شما را در اختیار داشته باشد. شما دیگر آزادی ندارید و احساس میکنید که در یک قفس زندانی شدهاید. او دائماً شما را چک میکند و به شما شک دارد. او میخواهد تمام جزئیات زندگی شما را بداند. او میخواهد شما را از دیگران جدا کند. او به شما اجازه نمیدهد که خودتان باشید.
9. سوء استفاده عاطفی و روانی
شریک زندگیتان شما را مورد سوء استفاده عاطفی و روانی قرار میدهد. او ممکن است شما را تحقیر کند، تهدید کند، یا شما را متهم به دروغگویی کند. این رفتارها باعث ایجاد احساس افسردگی، اضطراب و اعتماد به نفس پایین در شما میشود. شما احساس میکنید که در یک رابطه سمی قرار گرفتهاید. او از شما به عنوان یک قربانی استفاده می کند. او شما را از نظر عاطفی و روانی تخریب میکند. او شما را مجبور میکند که کارهایی را انجام دهید که نمیخواهید. او شما را کنترل میکند و به شما آسیب میرساند.
10. اعتیاد
یکی از شما یا هر دوی شما به مواد مخدر، الکل، یا سایر اعتیادها دچار شدهاید. این اعتیاد باعث ایجاد مشکلات جدی در رابطه شما میشود. اعتیاد باعث میشود که شما به یکدیگر دروغ بگویید، اعتماد یکدیگر را از بین ببرید و به نیازهای یکدیگر بیتوجه باشید. اعتیاد باعث ایجاد مشکلات مالی و قانونی در رابطه شما میشود. شما به جای حل مشکلات، به دنبال فرار از آنها هستید. اعتیاد باعث از بین رفتن سلامت جسمی و روانی شما میشود. اعتیاد باعث نابودی رابطه شما میشود. شما نیاز به کمک تخصصی دارید.
11. مشکلات مالی جدی
شما با مشکلات مالی جدی روبرو هستید که باعث ایجاد تنش و اختلاف در رابطه شما میشود. ممکن است در مورد نحوه خرج کردن پول با یکدیگر اختلاف داشته باشید. شما ممکن است به دلیل بدهیهای زیاد تحت فشار باشید. شما ممکن است در مورد نحوه تقسیم مسئولیتهای مالی با یکدیگر اختلاف داشته باشید. مشکلات مالی باعث ایجاد استرس و اضطراب در رابطه شما میشود. شما به جای همکاری برای حل مشکلات مالی، با یکدیگر دعوا میکنید. مشکلات مالی باعث نابودی رابطه شما میشود. شما نیاز به یک برنامه ریزی مالی دقیق دارید.
12. خیانت
یکی از شما به دیگری خیانت کرده است. این خیانت باعث از بین رفتن اعتماد و صمیمیت در رابطه شما شده است. خیانت باعث ایجاد احساس خشم، ناراحتی و ناامیدی در شما میشود. شما ممکن است نتوانید شریک زندگی خود را ببخشید. خیانت باعث نابودی رابطه شما میشود. ترمیم رابطه بعد از خیانت بسیار دشوار است. شما نیاز به مشاوره تخصصی دارید. تصمیم گیری در مورد آینده رابطه بعد از خیانت بسیار سخت است.
13. اختلافات اساسی در ارزش ها و اهداف
شما و شریک زندگیتان اختلافات اساسی در ارزشها و اهداف خود دارید. این اختلافات باعث میشود که نتوانید در مورد مسائل مهم زندگی به توافق برسید. شما ممکن است در مورد نحوه تربیت فرزندان، محل زندگی، شغل و سایر مسائل مهم زندگی اختلاف داشته باشید. این اختلافات باعث ایجاد تنش و ناراحتی در رابطه شما میشود. شما احساس میکنید که نمیتوانید با شریک زندگیتان همفکر باشید. شما به جای تلاش برای درک دیدگاه یکدیگر، با یکدیگر دعوا میکنید. این اختلافات باعث نابودی رابطه شما میشود. شما باید در مورد ارزشها و اهداف خود با یکدیگر صحبت کنید و سعی کنید به توافق برسید.
14. دخالت خانواده و دوستان
خانواده و دوستان شما در رابطه شما دخالت میکنند و باعث ایجاد مشکل میشوند. آنها ممکن است نظرات خود را به شما تحمیل کنند یا در مورد شریک زندگیتان قضاوت کنند. این دخالتها باعث ایجاد تنش و ناراحتی در رابطه شما میشود. شما احساس میکنید که نمیتوانید از رابطه خود در برابر دخالتهای دیگران محافظت کنید. شما باید مرزهای مشخصی را برای خانواده و دوستان خود تعیین کنید. شما باید به شریک زندگیتان نشان دهید که از او حمایت میکنید. شما باید با یکدیگر متحد باشید. در صورت لزوم از یک مشاور کمک بگیرید.
15. بیماری های روانی
یکی از شما یا هر دوی شما به بیماری های روانی مانند افسردگی، اضطراب یا اختلال دوقطبی مبتلا هستید. این بیماری ها باعث ایجاد مشکلات جدی در رابطه شما می شوند. بیماری های روانی میتوانند باعث ایجاد تغییرات در خلق و خو، رفتار و تفکر شما شوند. شما ممکن است به یکدیگر بی توجه شوید یا با یکدیگر دعوا کنید. شما باید به دنبال درمان مناسب باشید. شما باید از یکدیگر حمایت کنید. شما باید صبور باشید.
در صورت لزوم از یک مشاور کمک بگیرید.
16. مشکلات ارتباطی جدی
شما نمی توانید به طور موثر با یکدیگر ارتباط برقرار کنید. شما ممکن است به یکدیگر گوش ندهید، احساسات خود را به اشتراک نگذارید یا نیازهای خود را بیان نکنید. این مشکلات ارتباطی باعث ایجاد سوء تفاهم، تنش و ناراحتی در رابطه شما می شوند. شما ممکن است احساس کنید که نمی توانید با شریک زندگی خود صحبت کنید. شما باید مهارت های ارتباطی خود را بهبود بخشید. شما باید یاد بگیرید که به یکدیگر گوش دهید. شما باید یاد بگیرید که احساسات خود را به اشتراک بگذارید. شما باید یاد بگیرید که نیازهای خود را بیان کنید.
17. عدم وجود تفریح و سرگرمی مشترک
دیگر هیچ تفریح و سرگرمی مشترکی ندارید و وقت خود را جدا از یکدیگر می گذرانید. این موضوع باعث دوری عاطفی و احساس تنهایی در رابطه می شود. شما باید فعالیت هایی را پیدا کنید که هر دوی شما از آن لذت می برید. شما باید وقت خود را با یکدیگر بگذرانید. شما باید خاطرات جدیدی را با یکدیگر بسازید. شما باید دوباره عشق و علاقه را در رابطه خود زنده کنید. تلاش کنید تا با هم خندید. حتی یک پیاده روی ساده میتواند تاثیر گذار باشد.
18. عدم تمایل به تغییر و حل مشکلات
هیچ یک از شما تمایلی به تغییر و حل مشکلات رابطه ندارید. این بی تفاوتی و عدم تلاش نشان می دهد که رابطه شما در وضعیت بحرانی قرار دارد. برای نجات رابطه، هر دو طرف باید متعهد به تلاش و تغییر باشند. اگر هیچ یک از شما تمایلی به تغییر ندارید، احتمال نجات رابطه بسیار کم است. از خود بپرسید که آیا واقعا می خواهید رابطه را حفظ کنید. اگر پاسخ شما مثبت است، باید برای حل مشکلات تلاش کنید. شما باید به یکدیگر کمک کنید تا رشد کنید. شما باید یکدیگر را تشویق کنید تا بهترین نسخه خود باشید. 






